یه گردش به سمت زشک۰۰۰ولی۰۰۰
جمعه بادوستای همسری ساعت ۱۳ حرکت کردیم به سمت زشک۰این بماند که آخر وکیل آباد حسابی شلوغ بود وتوترافیک موندیم ولی این باعث نشد از مسافرت نیم روزیمون دست برداریم۰خلاصه بیتا جون ودخترگلش فرانک وعمه جون وپسرنازش ماهان ومن وکیان وعمو علی باهم بودیم۰گفتیم ما مامانا باهم گپ بزنیم۰
جاده شاندیز هم شلوغ بود ولی شاندیز که رد کردیم۰کیان خان پی پی کرد۰همچنان مصررانه به سمت زشک حرکت کردیم۰هوام گرم وترافیکم سنگین۰ابرده که رد شدیم بله۰۰۰ماهان خان هم۰۰۰ دیگه هوای ماشین سنگین شده بود که باهماهنگی از همون جابرگشتیم واومدیم دیلمون۰
اینم عکسای بعد ناهار روجکامون
فرانک وکیان همش شیرینکاری میکردن ناقلاها۰۰
گاهی هم جفتشون ساکت میشدن ۱ ۲ ۳ بگین سیب
آخرم جفت نی نی ها خوابشون گرفتش و۰۰۰
اینم یه عکس سه نفری کیان وفرانک وماهان[ به یه سختی تونستیم عکس بگیریم از بس وول خوردن]
بعد ناهار رفتیم باغ عمو پویا دوست همسری
اینام عکسای کیان وفرانک جای استخر که حسابی جیغ میزدن
جای شما خالی خیلی خوش گذشت