گردش باطعم آلبالو
امروز جمعه به اتفاق همسری وخانوادشون وعمه زهرا رفتیم نیشابور۰باغ پدربزرگ ماهان۰ساعت ۹حرکت کردیم وازاونجا که گل پسری عشق هوای آزاد ودرخت واینجور چیزاس از اول سفر بیدار شد وشروع به بپر بپر کرد۰تارسیدیم یکم بیداربود وشیر خورد وخوابید۰
اینم عکس نفس مامان زیر پشه بند
بعدش یه صبحانه شاهانه خوردیم وساعت ۱۱حرکت کردیم به سمت باغ ۰اول سفر یه عکس دونفری باباجون۰قربونت جفتتون بشم من
اونجا خیلی بهت خوش گذشت زیر سایه درخت ها برای خودت شعر میخوندی۰اون با چه تیپی!!
اینم عکس گل پسری با درخت آلبالو
بعد نوبت چایی آلبالو شد۰بفرمایید۰۰۰
لیوانها بارنگ چایی آلبالویی حسابی کیان رو به هوس انداخته بود۰ماهم نذاشتیم بچم تو دلش بمونه و۰۰۰اونقدر ذوق کردی که تمام لیوان رو روی لباسات ریختی۰اینم تست آلبالو
اینم حموم بعد گردش۰بچم خجالتیه۰۰۰
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی